اون یکــــــی را جز من داشت...

سنگ صبور

من ازیک شکست عاشقانه می آیم بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند.

شکست نه برای پنهان کردن است نه بهانه ی پنهان شدن.

می گویند از صبح بنویس ازآفتاب  ومن چگونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت باران پنجره ی چشمانم راشسته است همه دلشان نقش های مثبت می خواهد وآدم های خوشحال اما من گمان میکنم این خیلی خوب است که نمی توانم ادای آدم های خوشبخت رادربیاورم. بی ستاره ام و زود با طعم معطر پائیز که حضورش تنها معجزه لحظه های تنهایی من است.

قیمت وفا شاید گران تر از آن بود که بهانه ی دوست داشتن زندگیم ازعهدهی داشتنش برآید.سقف اعتماد تعمیری است مدام چکه می کند آغوش ترانه ها همچنان از عطر تن او که باید پر باشد خالی است نمی توانم باورش کنم نه رفتنش و نه ماندنش را.

مهم نیست تمام سرزنش ها را می پذیرم به بهانه ی تولد حقایق غم انگیزی که درد را به درد می آورد وآتش را می سوزاند.

این دل دیوانه همیشه یک پادشاه مغرور حقیقی داشته است اگرترانه ها ثمره ی تخیل بود به جنون نمی رسید اعتراضی نیست کسی که به او نمی رسد به جنون رسیده ازاوراضی است. خلاصه غم سنگینی است اگر سر نخواستن دلی دعوا باشد اماهمیشه حق با برنده ها نیست. میشود در عین بازنده بودن سربلند بود واو را از کوچه پس کوچه های دنیا گدایی کرد.

قراربود حقیقت را بگویم سخت است بی علاج است دانستنش آدم را کم کم می کشد گریه ی شبانه می آورد اما همین است خبر کاملا ناگوار است و واقعی است:

اون یکی را جز من داشت...

سکوت می کنم تا به خاک سپردن آخرین خاکستر های آرزوی بر باد رفته ام آبرومندانه باشد گریه می کنم باشکوه مثل اقیانوس  بلند مثل اورست او نمی شنود و نمی داند که  ماه خوشبختی مشترک همه ی بی ستاره هاست.
 

یک سوال کوچک می ماند برای پرسیدن از کسی که  بی پاسخ ترین سؤال فکر آشفته من است:

چیکارکرد این دل ساده ام         که از چشـــــم تو افتــــادم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:,ساعت10:36توسط زرگل خانم | |